یه دختر چشم زاغ

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

عرشیا

کتابخونرو ریخته بودم پایین داشتم تمیز میکردم؛ عرشیام داشت بازی می کرد.. می دویید، توپ بازی میکرد،  وسط دوییدنای بی دقتش به من میخورد که با این ضربه ها! اتومات یه نیم متری جا به جا می شدم و ... سرو صدااام که فراوون... که یهو دیدم  بالای قفسه هاس،به عنوان پله استفاده کرده بود و  یه سه ردیفی رفته بود بالا! رفتم واستادم پشت سرش و کمک کردم بیاد پایین و گفتم دیگه نرو بالا خطرناکه و کلی توضیح... این صحنه چن باری تکرار شد، تا دفعه آخر که یه لحظه کتابخونه ای که یه دیوارو گرفته یه لحظه  از دیوار جدا شد، دیگه دادم درومد: عرشیاااا بیا پایین دیگه ام نرو اون بالا ... با ی یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : عرشیا,عرشیان سیر,عرشیان سالار شیراز,عرشیا گشت,عرشیان,ارشیا بابازاده,عرشیا خواننده,عرشیا دارو,عرشیان سالار تهران, نویسنده : minnmanama بازدید : 285 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 5:23

دیوانه!

به ما گفتند ‏شما دیوانه اید؟!

گفتم نه ما فقط تعدادمون کمه اگه بیشتر بودیم شما دیوونه بودید.

 

یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : دیوانه از قفس پرید,دیوانه شو دیوانه شو,دیوانه داماهی,دیوانه خانه,دیوانه به انگلیسی,دیوانه ساز,دیوونه خونه,دیوانه چون طغیان کند,دیوانه منم منکه روم,دیوانه ها, نویسنده : minnmanama بازدید : 141 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 10:24

دکتر شدم!

با یه نفر قرار کاری داشتم رفتم تو، بعد از سلام و اینا.. _ خانم ... دیگه؟ - بله _ خوبین خانم دکتر؟ توضیح دادم که من دکتر نیستم ایشونم لبخندی تحویلم دادن! تو چن تا جمله بعدیشون دو سه بار  دیگه منو خانم دکتر خطاب کرد؛  لبخند زدم؛  فک کردم مثلا داره تعارف می کنه یا.... نمیدونم، تعجب کرده بودم از این اصرارش تو گفتن کلمه دکتر! خلاصه که دیگه نخواستم در این مورد حرفی بزنم که انگار تعجب منو دید و گفت: دانشگا نرفتی؟  - چرا نرفتم، ولی .... نذاشت ادامه بدم: خوب دیگه، پس چرا انقد تعجب میکنی؟ -  خوب انقد بالاها نرفتم     که همزمان گفت: دیپلم نیستی که؛ پس دکتری دیگه!!! دیگه خندم یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : دکتر شدم,چگونه دکتر شدم,من دکتر شدم,بالاخره دکتر شدم,چرا دکتر شدم,عاشق یه دکتر شدم, نویسنده : minnmanama بازدید : 247 تاريخ : سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 6:06

بی رحم

خوبرویان جهان رحم ندارد دلشان
باید از جان گذرد هرکه شود عاشقشان
روز اول که سرشتند به گل پیکرشان
سنگی اندر گلشان بود همان شد دلشان

 فرستادن برام 

یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : بی رحم به انگلیسی,بی رحم ترین انسانهای تاریخ,بی رحم,بی رحم ترین مادر دنیا,بی رحمی,بی رحم ترین عکاس دنیا,بی رحم ترین قاتل,بی رحمی دنیا,بی رحم ترین مادران دنیا, نویسنده : minnmanama بازدید : 211 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 5:38

کوچک!

"اون لبای قلوه ایتو بده مام بخوریم"

 یه صدای دورگه، از اونا که هنوز مردونه نشده حتا اینو گفت!

سرمو بلند کردم؛ یه پسر که نه، پسر بچه 14 - 15 ساله

هم تعجب کردم و هم حرصم گرفت

- برو اول مشقاتو بنویس بعد که با سواد شدی بزرگتر شدی این حرفارو یاد بگیر، هنوز خیلی جوجویی واس این کارا، اوکی کوچولو؟؟

انتظار نداش جلوشو بگیرم و همچین حرفایی بزنم ...واقعا اونقد کوچولو بود که با همین چن کلمه من ترسید. اونی که بم متلک پرونده بود ازم حساب برد :)) 

یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : کوچک, شکم,کوچک,کوچک زاده,کوچک شدن بیضه,کوچک به انگلیسی,کوچک جنگلی,کوچک کننده بینی,کوچک شدن مغز,کوچک کننده بینی آیدان,کوچک بودن بیضه ها, نویسنده : minnmanama بازدید : 150 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 0:06

اندر فواید حواس پرتی

امروز تو شرکت کلی سوتی دادم مهندس بار اول با خنده: اینا چیه داری به من تحویل میدی؟! بار دوم با چشای متعجب نگام کرد که دیگه خودم فهمیدم هر چه زودتر برم بهتره :)) بار سوم گف: تو امروز کجایی؟؟  دیگه آخرش ساعت 11 صبح نشده: پاشو برو خونه ، بیا برو ، بدو، ما امروز کار کردنه تورو نمیخوایم .... _ مهندس الان جدی گفتین؟ _ بله، بفرمایین _ مهندس الان مهربونین؟ یا عصبانین اینجوری می گین؟ خندش گرفت از طرز حرف زدنم : بیا برو ف... یه چیزی بهت میگمااا _  چشــــــــــــــــم و شاد و خرم کیفمو برداشتم و از بجه ها خدافظی کردم  مستقیم رفتم بیمارستان، جاییکه حواسم بود! * امروزعزیزم از یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : minnmanama بازدید : 157 تاريخ : يکشنبه 11 مهر 1395 ساعت: 2:36

بیچاره پاییز!

امروز کلی وبلاگ خوندم بیشتر نوشته این کلیا به مناسبت شروع پاییز بود اااه پاییز غمناک... پاییز دل ادم میگیره... کل پاییز مث عصر جمعس.. پاییز فصل دلگیریه... باز پاییز با کوله باری از غصه ها... !!!!! چرا اخه؟ واسم سواله واقعا؟ چرا همه تو فاز غمن؟ چرا پاییز باید دلگیر باشه؟ چرا یه فصل به این قشنگیو همش منتظر غم باشیم؟ که اگه باشیم حتما غمناکم خواهد بود پاییزم یه فصل از فصلای خداس، روزاشم مث روزای دیگه سال، شاید گاهی روزای بد و غمگینم داشته باشه، ولی فقط همین... اقایون خانوما خواهشن از این فاز بیایم بیرون بشکنیم این جو رو! این پاییزو منتظر خوبیا باشیم پاییز زیبا و ش یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : بیچاره پاییز دستش نمک ندارد,بیچاره پاییز,بيچاره پاييز دستش نمك ندارد, نویسنده : minnmanama بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 1 مهر 1395 ساعت: 22:25

پرواز!

گفته ف... پرواز کرده

الان در حال پروازه

آزاد و رها

راهش بازه

+ منو گفته!

 

یه دختر چشم زاغ...
ما را در سایت یه دختر چشم زاغ دنبال می کنید

برچسب : پرواز همای,پرواز چارتر,پرواز ماهان,پرواز تهران مشهد,پرواز روح,پرواز خارجی,پرواز چارتر چیست,پرواز تهران استانبول,پرواز مستقیم تهران نیویورک,پرواز ترکیه, نویسنده : minnmanama بازدید : 149 تاريخ : پنجشنبه 1 مهر 1395 ساعت: 6:45

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه